۵/۱۰/۱۳۹۴

خصوصی

از لحظه‌ای که درد زایمان شروع می‌شه قید حریم خصوصی تن زده میشه، دیگه چیزی باقی نمی‌مونه به عنوان حریم خصوصی تنت. از خود زایمان گرفته که احتیاج به توضیح نداره، تا مراحل بعد و شیر دادن و اینکه تا چندروز و چندوقت تا یاد بگیری چطور باید شیر بدی روزی چندنفر سینه‌ت رو می‌گیرن و انگار نه انگار که عضوی از بدن «تو»ست. بعدش هم ادامه داره اگه بخوای راحت باشی و شیر بدی توی مهمونی‌ها یا مکانهای عمومی و…
یه قسمت دیگه‌ هم نگاه خود آدم به تنشه بعد از زایمان. من خودم حس می‌کنم دچار شوک شدم ( بجز سخت بودن زایمان برام) انگار حسم به کلی تغییر کرده به تنم، شاید موقتیه فقط و هنوز برنگشته؛ ولی انگار تازه فهمیده باشم که تا الان بهم دروغ گفته شده و بهم خیانت شده از طرف دنیا! انگار تازه درک کرده باشم که اندامهایی که برای خودم بودند و حس خوشایندی داشتند و خیلی وقتها حس زیبایی می‌دادند بهم، فقط به منظور حفظ بقای نسل آدمه که وجود دارند. می‌دونم که می‌تونه هردوش باشه و خب خیلی بدیهی به نظر می‌اومد قبلا هم که این اندامها برای زاییدن و شیر دادن و زنده نگه داشتن یه انسان دیگه وجود داره اصلا، و در ضمن زیبا هم می‌تونه باشه. اما در عمل سخته، خیلی سخته لذت بردن و حس سکسی و زیبایی داشتن وقتی اون درد رو تجربه کرده باشی و با تمام وجود و هرروز و هرساعت هم زندگی کنی این حقیقت رو که این اندامها برای زایش و زنده موندن یک انسان دیگه‌ست و در این راستا هیچ حریم خصوصی از تنت هم قرار نیست برات باقی بمونه.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Web Stats