بعد از ازدواج بود که این خصوصیت رو در خودم یافتم و فکر کردم حتما لازمش دارم خیلی، و تا الان هم هی پررنگ و پررنگتر میشه، تمایل و اصرار به ایجاد تعادل. اگه کسی غر بزنه اصلا نمیتونم چهارتا بذارم روش و تایید کنم، اگه کسی حس ناامیدی بده سریع پمپهای امیددهندهم راه میافتن، اگه کسی زیاد حرف بزنه معادلش براش سکوت میکنم. ولی دیگه در این یکی جدیدا شورش رو دراوردم، هرچی شبها کمتر میخوابم و بیشتر اذیت میشم روزش پرانرژیتر و خوبترم!
تعادل رو که هستم تا آخرش، اما، کمخوابی، تعادلش نمیشه بیشتر خوابیدن؟ میشه بیشتر خوشحالی؟
پاسخحذف:)) تعادل روحی اولویت داره، کم خوابی و خستگی و بی حالی شب، تعادلش میشه انرژی و نشاط روز.
حذف:)) تعادل روحی اولویت داره، کم خوابی و خستگی و بی حالی شب، تعادلش میشه انرژی و نشاط روز.
حذف