چندوقته مطمئن شدم که زندگی آدم بو داره، یه بوی مشخص. آدم فقط خودش میتونه بفهمه بوی زندگیش چیه، ولی گاهی به آدمها که نگاه میکنم دلم میخواد حدس بزنم بوی زندگیشون چیه. بعضیها بوی یه عطر خاصه شاید، بعضیها بوی یه حیوون، بعضیها هنوز بوی پاککن و تراش میده زندگیشون انگار، بعضیها بوی گل، بعضیها بوی سکس میده زندگیشون فکر کنم! بعضیها هم بوی تنبلی، بعضیها بوی لطافت.
همیشه سرم رو که میذارم روی متکاش حس آشنای خوبی داره بوی کلهش! ولی چندماه پیش بود که موهاش رو و پشت گردنش رو که مثل همیشه بوس میکردم یهو مثل وحی از دهنم پرید که «آخیش این بوی زندگی منه.» حتما به دوست داشتن ربط داره، ولی منظورم فقط بوی کسی نیست که دوستش دارم و بوی زندگیم شده از این جهت، پُست ابراز علاقه نیست! فکر هم نکنم هرکسی رو که آدم دوست داره زندگیش همون بو رو بگیره لزوما. ولی شک ندارم که بوی زندگی منه این بو، بوی سادهی قدیمی طبیعی، بوی کودکیم رو داره، بوی بالا و پایینهای زندگیم رو میده، بوی انتهای هر اتفاقی که برام افتادهست، بوی برگشتنهای از ایران و دلتنگیهام رو میده، بوی غربت میده، بوی خوابیدنم و بیخوابیهام رو میده، بوی قدیمیای که کهنه نیست و همیشه پشت گردنشه و تازهست. دوست دارم که بو داره زندگی.
همیشه سرم رو که میذارم روی متکاش حس آشنای خوبی داره بوی کلهش! ولی چندماه پیش بود که موهاش رو و پشت گردنش رو که مثل همیشه بوس میکردم یهو مثل وحی از دهنم پرید که «آخیش این بوی زندگی منه.» حتما به دوست داشتن ربط داره، ولی منظورم فقط بوی کسی نیست که دوستش دارم و بوی زندگیم شده از این جهت، پُست ابراز علاقه نیست! فکر هم نکنم هرکسی رو که آدم دوست داره زندگیش همون بو رو بگیره لزوما. ولی شک ندارم که بوی زندگی منه این بو، بوی سادهی قدیمی طبیعی، بوی کودکیم رو داره، بوی بالا و پایینهای زندگیم رو میده، بوی انتهای هر اتفاقی که برام افتادهست، بوی برگشتنهای از ایران و دلتنگیهام رو میده، بوی غربت میده، بوی خوابیدنم و بیخوابیهام رو میده، بوی قدیمیای که کهنه نیست و همیشه پشت گردنشه و تازهست. دوست دارم که بو داره زندگی.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر