توی کلاس زبان یه خانوم ایرلندی هست؛ خیلی شیک و پیکه و اهل مد و شلوغ و..دوتا بچهی بزرگ هم داره. چندماه پیش که من داشتم برای آزمایشهای ژنتیک و سندروم دان و …اقدام میکردم، میگفت برای چی میخوای اصلا بدونی حتی اگر هم مشکلی داشته باشه!!؟ گفتم خب بدونم و اگه مشکلی داشته باشه بتونم به موقع تصمیم بگیرم برای نداشتنش. که شروع کرد به سخنرانی که هدیه و رحمت خداونده و معجزهست و هیچ لذتی بالاتر از اون نیست اصلا هرجوری که باشه، هرچی که باشه با هر مشکلی و نقصی باید نگهش داشت. من با چشمهای گرد گوش میدادم و فکر میکردم چی داره فکر میکنه که این حرفها رو میزنه؟!! رحمت خداوند رو باید به دنیا بیارم که یک عمری سختی و عذاب بکشه و من دقیقا از چی لذت ببرم؟ بعد از چند دقیقه دیدم اصلا توی باغ نیست و بحث نکردم باهاش. دیروز ازش پرسیدم این درسته که میگن ایرلندیها عموما مذهبی هستن؟ گفت «نه اصلا، این یکی از اون چیزهاییه که در مورد ایرلندیها میگن و اصلا صحت نداره، توی ایرلند بیش از ۸۵ درصد مردم کاتولیک هستن ولی کمتر از بیست درصدشون یکشنبهها میرن کلیسا.» گفتم «خب؟!» گفت «خب کاتولیک نیستن دیگه، مثلا من خودم یکشنبهها نمیرم کلیسا مذهبی نیستم!» یاد حرفهای چندماه پیشش افتادم و فکر میکردم تو اگه مذهبی نیستی وای به مذهبیتون. بعد میگم «مذهبی بودن ربطی نداره واقعا به این، توی ایران هم خیلیها حتی نماز نمیخونن ولی تفکرات و راه و روش مذهبی دارن.» میگه «نه، توی دین ما اگه یکشنبهها نری کلیسا خب یعنی نیستی کاتولیک دیگه.»
مثل دفعهی پیش از بحث دست کشیدم، از پس استدلالهاش بر نمیام!
مثل دفعهی پیش از بحث دست کشیدم، از پس استدلالهاش بر نمیام!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر