۱۲/۰۶/۱۳۹۴

انسان، نیاز، تازگی

 چندسالیه که با پارتنرش زندگی می‌کنه، خوبن باهم خیلی، خیلی خوشحال بود که سگ گرفتن. می‌گفت خیلی خوبه، هرروز که از دانشگاه می‌رم خونه، هرروز، هرروز با هیجان و خوشحالی روز اول میاد دم در و بوم می‌کنه و می‌پیچه بهم و ذوق می‌کنه…سگه رو می‌گفت. می‌گفت آدمها واسه هم تکراری می‌شن بالاخره، ولی این سگه هرروز همون حس خوب رو بهت می‌ده، همون حس تازه‌ی اهمیت داشتن وجودت، سایه نمی‌شی، کمرنگ نمی‌شی، بی‌مصرف نمی‌شی، اینها رو نمی‌دونم اون گفت یا من دارم می‌گم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Web Stats