۲/۱۱/۱۳۹۵

جعبه‌ی نجات‌دهنده

اولین بار پنج‌ شش سال پیش خونه‌ی یکی از دوستهامون دیدم و خیلی خوشم اومد از این کارشون. توی یه جعبه‌ی خیلی کوچیک توی دستشویی‌شون چندتا نوار بهداشتی گذاشته بودن برای مهمون، برای کسی که بطور اتفاقی لازمش می‌شه  و دیگه لازم نیست آدمو صدا کنه یواشکی و بپرسه «ببخشید، نواربهداشتی داری؟». اون موقع فقط کار جالبی بود برام، ولی بعدش یادمه یه مسافرت رفتیم و شب خونه‌ی کسی بودیم که خیلی راحت نبودیم باهاشون و من خیلی بی‌موقع پریود شده بودم و هیچی همراهم نبود و دیروقت بود و همه جا هم تعطیل بود. یادمه تمام دستشویی‌شون رو که خیلی هم شیک و بزرگ بود، زیر و رو کردم که شاید یه جایی پیدا کنم. خانومه هم ۸ ماهه باردار بود و تقریبا مطمئن بودم خودش هم نداره. بهرحال هم ازش نپرسیدم و انقد بهم سخت گذشت که عصبانی شده بودم از میزبان و به نظرم غیرعادی و غیرمتمدنانه اومد که چرا نذاشته توی دستشویی‌ش! با اینکه خودم هم نداشتم هیچوقت توی دستشویی‌مون و تقریبا هیچ‌جای دیگه هم ندیدم آدمها بذارن. دیگه جالب نبود، بلکه ضروری بود. از اونموقع من هم یه جعبه‌ی کوچیک که توش چندتا نواربهداشتیه گذاشتم توی یکی از کشوها توی دستشویی. اینو نوشتم اینجا که بگم شماها هم اینکارو بکنین، خیلی کار خوبیه.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Web Stats