۶/۰۷/۱۳۹۵

هدف!

از تعارف بیزارم، واسه همینه که وقتی یکی از چیزی خوشش میاد که متعلق به منه و دلم می‌خواد بهش بدم و طرف هم مقاومت می‌کنه، به جایی می‌رسم که به دروغ می‌گم « من اصلا از این بدم می‌اومده همیشه» یا «اصلا می‌خواستم بندازمش دور.» یا یه همچین چیزایی، و اونجا تعارف یا رودربایستی به بن‌بست می‌خوره و طرف می‌گه «واقعا؟!!» و قبول می‌کنه. واسه همینه آدمهایی که یه چیز عزیزی رو بهشون دادم هیچوقت نمی‌فهمن با چه حسی بوده واقعا.  در آخر حسشون این بوده که دارن یه لطفی بهم می‌کنن و فلان چیزو از جلو چشمم می‌برن، یا به محیط زیست کمک می‌کنن تا دور ریخته نشه الکی.  

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

Web Stats