۶/۱۷/۱۳۹۵

امروز یه نفرو آروم کردم، باعث آرامشش شدم. یه نفری رو که تا حالا ندیدم و چیز زیادی هم ازش نمی‌دونم. توی موقعیتی بود که کابوس همیشگی من بوده، شاید واسه همین تونستم چیزهایی  بهش بگم که جانش رو که داشت غل‌غل می‌زد آروم کنم. آخه منم جای اون بودم از یه آدم دور کمک می‌گرفتم.
سالها بود به درد هیچ‌کسی نخورده بودم، حس غم‌ناک و در عین حال خوبی داشتم امروز. 

۲ نظر:

  1. يادت نره سه سال پيش حضورت بعد از فوت بابا براي من با حضور همه آدمها فرق ميكرد، آرامش داد بهم خيليييييييي.
    دست كم نگير خودت رو و وجودت رو

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. کاش اینطور بوده باشه، مرسی که می‌گی خط‌خطی :)

      حذف

Web Stats