موقع لباس خریدن برای تابان خیلی خیلی حواسم هست به رنگ، به اینکه تا جایی که ممکنه توی کلیشهی احمقانهی آبی و صورتی نیفتم. سعی میکنم لباسهاش قرمز، سبز و همه رنگی باشه، البته سخت هم هست چون خیییلی از لباسهای خیلی قشنگ پسرونه فقط با رنگهای سورمهای آبی هست و وسوسهانگیزه. ولی بهترین کاپشن زمستونیش رو چندتا از شاگردهای سهتار کپنهاگ باهمدیگه هدیه دادن بهمون، آبی جیغ براق. فکر کنم واسه همین بود که وقتی امروز داشتم توی مغازه میگشتم یه پسر ۱۴، ۱۵ سالهی سوئدی اومد طرفم و گفت برای پروژهی مدرسهاش داره تحقیق میکنه و میشه یه سوال بپرسه، گفتم حتما. پرسید حاضری برای پسرت تیشرت صورتی بخری؟ به تابان نگاه کردم با اون کاپشن جیغ آبیش و حرصم دراومد ازینکه اینهمه حواسم هست ولی نهایتا سوژهی خوبی به چشم اومدم برای مورد این پرسش قرار گرفتن! حس عجیبی داشتم برای اثباتش به اون پسر ۱۴ ساله که به خدا من قربانی نیستم، من از اونهام که مقاومت کردم، دلم میخواست دست کنم تو خریدهام بگم به خدا ببین الان این شلوار گلبهی رو براش خریدم! ولی فایده نداشت مطمئنا. بسنده کردم به گفتن اینکه آره میخرم براش، مشکلی ندارم!
حالا من از یه زمانی در نوجوونی تا الان به شدت خیلی زیادی علاقه به رنگ آبی داشتهام. یعنی لباسهای خودم، وسایل آشپزخونه، روتختی اینامون همه آبیاند. بعد وقتی که فهمیدم پسردار دارم میشم یه فکرم همین بود که حالا همه فکر میکنند طرف چه کلیشهایه :))
پاسخحذف:)) اون دیگه خیلی بدشانسیه. دلم سوخت برات رویا.
حذف